دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

باغ...

سلام.چطورین؟ 

دیروز صبح سرم داشت میترکید یه قرص مسکن خوردم و بعد اقای همسر اومد دنبالم و قرار شد نهار بریم خونشون. نهار و که خوردیم دیدم سرم یکم بیشتراز صبح داره میترکه  یه قرص مسکن دیگه خوردم و استراحت کردم. 

ساعت چهارشد و داشتم میمردم از سر درد   که باز یه مسکن دیگه خوردم و رفتیم باغ پدر شوهر.یکم که گذشت بهتر شدم و انگار این مسکن خوردن من یه انرژی مضاعفی بهم داد و شاد و شنگول شدم(خودمم توش موندم)   

پدر شوهر داشت علفای باغ و میکند. من   و سعیدم رفتیم کمکش(در حد تعارف). سعید علفایی که گل کرده بود و میکند دسته میکرد و با خنده تقدیم میکرد به من . منم جلب!! بهش گفتم مرسی گلم خودت علفی!!!!!! 

پدر شوهرم رو به مادر شوهر کرد و گفت: نگاه کن این دو تا مثلا دارند کار میکنند هی گل بهم دیگه تقدیم میکنند. مریم   کار نمیکنی نکن بزار حداقل سعید کار کنه. گفتم بابا من نشستم کنارش   انرژی بگیره مضاعف کار کنه!!! 

مادر شوهر دو تا لیوان چایی اورد و نشستیم با هم چایی خوردیم. پدر شوهر گفت:نگاه. کاراشو ما میکنیم چاییشو واسه یکی دیگه میارند. منم   گفتم بابا. ما باید چایی بخوریم جون بگیریم بریم تا اونطرف باغ واسه شما چایی بیاریم!!!

دیوار به دیوار باغ پدر شوهر باغی که به قباله من کردند. پدر شوهر علفای باغ و میکند و از دیوار پرت میکرد تو باغ کناری. منم بهش گفتم:بابا. گفت:بله؟ گفتم طوری نیست؟ گفت چی؟ گفتم علفا رو میریزی تو باغ مردم طوری نیست. خندش گرفت... 

بعدشم جاتون خالی سبزی از باغ چیدیم و عصرانه کوکو سبزی درست کردیم. ولی چسبید به ماهیتابه و تیکه شد. مادر شوهر ناراحت بود که چرا اینجوری شد. پدر شوهر گفت:مریم تا حالا این مدلی کوکو خوردی؟ گفتم :زیاددددددددددددددددددددد. همشون خندشون گرفت. 

کلا دیروز روز خوبی بود. خدایا شکرت......

نظرات 10 + ارسال نظر
مرتضی شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:16 ق.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

زنان قبل از مادر شدن ، “پری”
و بعد از مادر شدن تبدیل به “فرشته” می شوند . . .
فرشته ی زمینی روزت مبارک

سلام دااش مرتضی.
ممنونممممممممممممممممممممم . فرشتگی از خودتونه!(اوج تعارف)!

مرتضی سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

آبجی خوب و مهربانم سلام
امیدوارم که حال شما و همسر گرامیتون خوب باشه
خیلی خوشحالم که لحظات قشنگی رو داشتید.آرزو دارم که سراسر زندگیتون سرشار از این لحظات قشنگ باشه.
در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و موفق باشید.

سلام داداش خوبم.چطوری ؟؟
خوبیم.ممنون.شما خوبی؟ ممنون از ارزوی قشنگتون .همچنین شما....

مهسا سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.khateraaat.blogfa.com

مریم جون خوشحال میشم به وب من و همسری ام سر بزنی

سلام عزیزم.خوبی؟
در اولین فرصت میام پیشت.....

مسافر دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:39 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

تمام اینهایی که ذکر کردی
یعنی
لذت یک زندگی خوب
خوشبحالت که یه زندگی به این با صفایی داری
خیلی مراقبش باش

شاد باشید

سلام اقای علیرضا خان.احوال شما؟خوب هستید؟ راستش خیلی خوشحال شدم از اومدنتون. وظیفه من بود ولی شما معرفتتون بیشتر بود. ممنون
واقعا؟!!!همه میگند قدر دوران عقد و بدونید همش از سعید میپرسم مگه قرار بعد عروسی چی پیش بیاد؟ یعنی قرار اینقدر غرق مشکلات و کارای روزانه بشیم که خودمون و فراموش کنیم؟
ایشالا که همه خوشبخت بشند و قدر روزای با هم بودن و بدونند.
سلامت باشید.ممنون

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ق.ظ


انصافا هرچی شما ایرانیها فلان و بهمان باشید...گرما خونوادتون حسادت برانگیزه...
خوش به حال شما ایرانیا!!(من مریخی هستم!

داخل پرانتز:
بازم آره؟!
باز مسکن؟
باز قرص؟
نکن ازینکارا....

سلام مدیر جونمممممممممممممممممم.چطوری؟
ما ایرانیا؟؟ مگه شما ایرانی نیستید؟؟؟ اهان یادم رفت شما فرشته ای. نشونه خدایی. بهترینی عزیزم.......
من و شطرنجی کن. چشمت و دور دیدم

رکسانا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ

دوباره سلام شرمنده یه سوالی داشتم مریم جان اون قسمت حرفای دلت خصوصی و شخصیه نه؟ آخه کلمه ی عبور میخواست آدم کنجکاو میشه ببینه چیه بازم شرمنده

سلام گلم.
این یه مورد و شرمنده گلم. خیلی خصوصی.....

رکسانا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ق.ظ

سسسسسسسلام عزیزم چطوری؟ ایشالا که همیشه همینطور خوشحال باشی و اتفاقات خوب و جالب واست بیوفته واااااااااااااای منم هوس کوکو سبزی کردم مریم جون والا به تیکه ای ش هم راضیم آخه خیلی گرسنمه

سلاممممممممممممممممممممممممممممم دوست جونم.چطوری؟ خوبم..ممنون گلم.لطف داری شما. ایشالا قسمت شما....
آخی. نازی.بپزم برات بفرستم؟؟

رویای خاکستری دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

salam khoobi?
ezdevaj mobarake
movafagh bashin har 2

سلام وحید جان.خوبیییییییییییییییییییییییییییییی؟
حسابی غافلگیر شدم از اومدنت. خوشحالم کردی
سلامت باشی. ممنونم

سحر دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ق.ظ

سلام
اولاْ آرزو می کنم که همیشه همینجوری خوش و خرم باشی.
خوشحالم که خوشحال می بینمت.
ثانیاْ ناراحتم ازت. چرا کامنت منو که تو پست قبل گذاشته بودم خوردی؟
دیگه ما رو قابل نمی دونی؟

سلامم.چطوری؟
ممنون.لطف داری شما. بازم لطف داری شما.
نخوردمش بخدا. دارمش.مونده بودم تایید کنم یا نه؟ حالا که اینجوری شد تاییدش نمیکنم

توت فرنگی شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:33 ب.ظ http://lahzeham.blogsky.com/

سلام مریم جونی
این دور هم بودنا خیلی مزه می ده...
ایشالا همیشه به شادی عزیزم

سلام دوست جونی.چطوری توت فرنگی!!؟.
قربونت عزیزم. ایشالا که همه خوشبخت بشند و روزای خوش زندگیشون روز به روز زیادتر بشه. مخصوصا شما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد