دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

سفر به سوریه...

سلام به همگی؟خوبین؟ یلدا جون تولدت مبارک!!!!!!!!!!!!!!!

داشتم تو کامیپیوتر میچرخیدم که عکسای سوریه رو دیدم. من عاشق این عکسام. یاد اور خاطرات قشنگی برام. 

جاتون خالی این کلیسا فوق العاده بزرگ و قشنگ توی لبنان بود. همونطوری که تو عکس معلومه سقف کلیسا حالت هشت داشت و این عکس یکطرف سقف و نشون میده. 

 

 

 بعد از کلیسا هم رفتیم رستوران کا اف سی رو به دریای مدیترانه . غذاش خیلی خوشمزه بود.  

سفر خوبی بود. ایشالا قسمت شما....

من و استاد....

دیروز امتحان میان ترم مدیریت پروژه داشتم . از اونجایی که من خونمون و خیلی دوست دارم.!!! دیروز واسه اولین بار چشمم به جمال استاد روشنا شد.  

تعداد دانشجویان:9 تا عزیز دردونه   

                                     تعداد غائبین:1 دونه دوست جونیم   

                                                                                  تعداد پسر شجاع:1 دونه 

استاد خیلیییی با برو بچض! رووووووووووو بود. منم مثل این نامیدا سرم رو برگه خودم بود .که یکدفعه روح خبیث و پلیدم یکی زد تو سرمو گفت تقلب(هین وای وای وای چه حرف زشتی)!!!  

 

منم هی مقاومت کردم. اونم گفت:آخر ترم که افتادی میفهمی تقلب زشته یا قشنگ؟ منم ساده!! زود گول مالی شدم. و اینجا بود که معنی قشنگ تقلب و قلبا حس کردم.  و تستی ها رو......( وای وای وای) 

رسیدم به تشریحی ها من که رسم نمودار پرت و جرت بلد نیستم(بغز)!!. استاد که انگار خودش پایه تقلب بود یک به یک بالا سر بچه ها وایمیساد!!! و راهنمایی در حد تیم ملی میکرد. 

 

استاد مهربونه فکر کرده بود من خجالت میکشم ازش چیزی بپرسم. نمیدونست که من اصلا بلد نیستم بنویسم.   

چند بار رفت و اومد منم جلب دستم و گذاشته بودم رو نمودارا. بهم گفت اون طرف صفحه جا هست ریز ننویس.    

 

بابا ولم کن. چهار تا گمبلی !!! که بیشتر نیست همین طرف جا میشه.     

 

آخرم دلش طاقت نیورد(وییییی چه مهربون). گفت ببینم نموداراتو.سوالی هست بپرس؟! کجا شو بپرسم اخه ؟ گفتم استاد بیخیال. رفت و اومد(چه گیری استاد)   

 

میخاست برگم و بکشه منم مقاومت کردم و  محکمتر از اون و البته کمی خشن تر برگمو کشیدم!!! ؟   گفت تموم شد. گفتم بله.   

 

یه خنده جلبی کرد. من نفهمیدم معنیش چی بود. ولی واسه  اینکه کم نیارم منم یه خنده ناملیح کردم.   

برووو دیگه بزار دردم به دل خودم باشه. (گولی گولی اشک)

میدونید چرا من برگم و ندادم چونکه زیرا در اخر ان نوشته بودم از برای استاد که:

ادامه مطلب ...

خط رو خط....

چند وقت پیش خالم(همسن خودمه) زنگ زد  یه سراغی از جیگیلیش که من باشم!!! بگیره چند دقیقه که حرف زدیم   متوجه شدیم خط رو خط افتاد و یه خانومه ای داره واسه امر خیر زنگ میزنه خونه یکی دیگه.    

 

 من و خالمم چو گیر شده بودیم  و مودب تر صحبت کردیم و هی عزیزم جونم میکردیم و از خاستگارمون وخوبیامون !!!و......؟؟؟؟ میگفتیم. من که دیگه داشتم میترکیدم٬  آخه عادت به اینجور حرف زدن نداشتم.....  

 

برو بچ امتحانا در کمینند. سه ماه شادی داره تموم میشه و اگه خدا بخاد میخام خودمو با درس درگیر کنم. فعلا که بدجوری تو کف ریاضی 2 موندم. 

راستی روز دانشجوتونمبارکککککککککککککککککک.  

آلودگی هواتون کم. درساتون پاس.

دست خط استاد....

چند وقت پیش یه مطلبی رو تو وبلاگ یکی از بچه ها خوندم:  

تفاوتهای ریز زن و مرد: 

دست خط:مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میکنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد. 

یه استاد خانوم داریم که دقیقا همین جوری قر میده دستخطشو!!!!!!!  نه اینجورا٬قــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر از نوع شدید(قر ی٬ قر س٬ق م و....) .وقتی مینویسه من همیشه یادم به این جمله میفته و خندم میگیره.  

متن کامل این نوشته که حسابی هم طنز از تو وبلاگ پسر ایرونی برداشتم (البته میدونم که ناراحن نمیشی؟!!!!!!!!)تو ادامه مطلب نوشتم.

ادامه مطلب ...