دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

مامان مریم و بابا سعید

سلام به همگی. من مریم هستم یک مامان. بسیار خسته خواب نرفته. بسیار له. بالاخره منم مامان شدم. الهی شکلشو برمممممممممممممممممم فرشته کوچولوی ما روز دهم دی ساعت 8:30 صبح  تو بیمارستان خانواده اصفهان بدنیا اومد و لبخند و شادی و رو لب همه ما نشوند. 

پسری روز و شب و بلد نیست و بیشتر روز خواب و همه شب بیدار. من و بابا سعیدشم فقط نگاه چش چیاش میکنیم و تعجب که هیچ نشانه ای از خواب توش نیست. 

اسم پسرمون و گذاشتیم آقا نیما.از خاطرات زایمان و خونه مامانم و خونه خودمون ی روز مفصلا براتون حرف میزنم. خیلی خوش گذشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

پی نوشت: به زودی در این مکان عکس پسرمون گذاشته میشود.