دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

دلم گرفته خدایااا

ایــــــــــــــــــنقد دلــــــــــــــــم گرفتــــــــــــه که نـــــــــگو. 

 

هیشکــــــــــــــــی مــــــــــــــــنو  دوســــــــــــــــت نداره. 

 

 

خدایا ..................

استجابت دعای مادر..........

هفته قبل بطور کاملا اتفاقی مامان و بابم قسمتشون شد که برند مشهد. منم طبق معمول امتحان داشتم و نتونستم برم..

شب قبل از امتحان به مامانم پیام دادم که: من فردا صبح امتحان دارم.بچسب به ضریح و تا نگفتم ول نکن!!  

فردا صبحش رفتم مثلا امتحان بدم.از اونجایی که استاد وظیفه شناسمون یادش نبود که امروز امتحانه سوال طرح نکرده بود!! و امتحان لغو شد.

همون لحظه به مامانم پیام دادم: مامانم ضریح و ول کن. فکر کنم خیلی از ته دلت دعا کردی. امتحان لغو شد. مشهدمم فنا شد..

نتیجه گیری :  

تا اعماق تهم سوخت که مشهدم از دست رفت...

تبریک روز مادر

روز زن بر هر زن٬خواهر زن٬برادر زن٬آمپول زن٬پنبه زن٬بیل زن٬جر زن٬زیر آب زن و 

 بقیه زنها مبــــــــــــــــــــــــارک!!!  

 

مامانای دنیا همسرای مهربون روزتون مبارک.  

این کادوهم تقدیم میکنم به مامان خوبـــــــــــــــــم

۱۸++++ ساله ها.........

ساعت۲:۳۰ نیمه شب  

وووووووووی٬چی بود رو صورتم؟با دستم پرتش کردم کنارو لامپ و روشن کردم دیدم سوسکه!!!!! .خوبه تو موهام گیر نکرده بود وگرنه جیغا دنیا رو میزدم. 

وووویییی خدایا این دیگه کجا بود؟ نداشتیم آخه!   حالا چیکارش کنم؟ ای٬چندش من که نمیکشمش.   بابام؟ مامانم؟ حالا؟  آخه خابند؟ خدایا(هق هق).... 

با کلی ترس و لرز یه دنپایی برداشتم و محکم زدم رو لبه دیوار. یکم از یکم بیشتر گچای دیوار ریخت(خجالتام پای خودم).  

اییییی٬رفت زیر متکام. اینجا بود که گفتم الهی العفو.... 

عزمم و جزم کردم و متکا رو برداشتم و زدم روش و با سرعت مافوق نور پریدم دم در اتاق. و نهایتا یه جیغ چی زدم.(چقدر سخته آدم مجبور باشه به یه جیغ چی راضی باشه). 

خدایا ما جوونای دسته گلت و از شر احشام و اطیاری چون اسکاک(بن ماضی مشتق امر سوسکه) محافظت کن. 

 ای. خودشه همون سوسکه