دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

سر در گمی....

یه چند روزیه همه چی با هم قاطی شده. تو ذهن من همه چی با هم در تضاد. بس فکر کردم واقعا دارم دیونه میشم. خدا هم که برگه امتحانش و داد دستمو رفت. 

خدایا یه نیم نگا. تو رو خدااااااااااااااااااااااااااااا. دیگه دارم کم میارم. 

به این نتیجه رسیدم که امیدوار نباشم حتی به دیدن فردا. برام دعا کنید.شاید نفس شما حق باشه.

راستی مسئله عشق و عاشقی نیستا. گفتم که باز چپ و راست گیر ندین که طرف کیه و چیه؟

نظرات 6 + ارسال نظر
مسافر یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

سلام عزیز
والا در مورد پستت باید بگم گاهی بهتره که آدمی هیچ کاری نکنه و هر وقت زمان اون کار رسید راجع بهش تصمیم بگیره
بعضی از ماها اونقدر با اعصاب خودمون سر یه موضوع ور میریم و آخرش هم هیچ کاری نمیتونیم انجام بدیم به جز خود خوری
من به این نتیجه رسیدم که بهتره گاهی حتی فکر چیزی رو نکنی و بزاری مشمول مرور زمان بشه و خودش حل میشه

شاد باشی

سلام دوست خوبم. خوبی شما؟
درسته. ولی تحملش و ندارم. نمیتونم.بارها و بارها به خودم گفتم من که نتیجشو نمیدونم چرا اینقدر بهش فکر میکنم. اصلا ممکن اون کار به نتیجه نرسه. خیلی مبهم گفتم. نه؟؟

سه چهار روز فکر کردم دیونه شدم. بعدش دیگه گفتم بسه. هر چی میخاد بشه. و سعی کردم کمتر بهش فکر کنم.
الانم که بقول شما زمانش گذشته کمتر بهش فکر میکنم. شاید خدا نمیخاد. نمیتونم که زوری ازش بخام.
مرسی دوست خوبم بابت راهنمایی هات.

مدیرمرکز جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:11 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

سلام!
ان شالله همه چی درست میشه...
منم خیلی وقته نامه رو دادم دست خدا!!
(تو نامه نوشتم : من دیگه نیستم! کم آوردم!)
اما هر موقع خدا رو میبینم اصلا انگار نه انگار که همچین نامه ای بهش دادم!
شاید من اشتباه میکنم...
ازش خجالت میکشم...

سلام مدیر.چطوری؟
ان شالله. منم خیلی وقتها میگم خدایا بهات قهرم ولی وقتی میبینم بیشتر وقتها هوامو داره ازش خجالت میکشم.

صدف پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

سلام مریم جون چرا انقد ناامیدی؟ همون خدایی که مشکلو میده خودشم به بهترین شکل حل میکنه دیگه نبینم ناراحت باشیا توکل کن به خدا

سلام صدف جونممممممممممممممم.
چی بگم صدف جون. میدونم اما ای کاش صبر و تحملشم میداد.
قربونت. مرسی گلم

مرتضی چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ق.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

آبجی خانوم مهربون من سلام
امیدوارم که که همه چی طبق خواست شما پیش بره و این مشکل شما هم حل بشه.
من که مطمئن هستم دل پاک شما از لطف خدای مهربون دور نمی مونه و به خوشی همه چی رو به راه می شه.
راستی من برای پست قبلی هم نظر داده بودم ولی نظرم نیست نکنه پاکش کرده باشیدها وگرنه!!!!!

سلام دادا جاپونی.خوبی؟
ممنون. دل پاک؟ من؟!

نه.باور کن نظری نبود. درگیری با کسی ندارم که پاک کنم. خوب دوباره بزارش

سحر چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ق.ظ

حالا راستشو بگو طرف کیه و چیه؟
این الان یه گیر اساسی بود. گرفتی؟

سلام سحر جونممممممممممممممممم.
طرف یه بچه پولداری که همه زندگیشو گذاشته پای من اما خانوادم مخالفت میگنند میگن ارزش تو بیش از اینهاست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هان چیه؟ دروغ که دم نداره. فقط شاخ داره

الهه سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ب.ظ http://elahename.blogsky.com

سلام مریمِ من
ایشالا مشکلت حل بشه عزیزم
وایی خدایا من همیشه بعد از نمازم دعا می کنم حاجت همه برآورده بشه...ایشالا برای تو هم جزئش باشه...

سلام عزیزممممممممممممممم.
ایشالا گلم. مرسی. قربون دل مهربونت برم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد