دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

کفشام...

کفشام و بردنددددددددددددددددددددددد.الهی بمیری. الهی شل و پل بشه پاهات. الهی کور بشی که دیگه چشمات کفش قشنگا منو نبینه.   

دیگه عمرا مراسم ختم برمممممممممممممممممممممممم. از بین اون همه کفش فقط کفشای منو بردند.  

 

تازه از مشهد خریده بودم. کل بازارارو زیرو رو کردم تا خریدم. دیگه چطوری برم پیاده روی؟خیلی دوستش داشتم 

نقققققققققققققققققققققققققققققق.نقققققققققققققققققققققققققققققق    

هققققققققققققققققققققققققققققق.هققققققققققققققققققققققققققققق   

نظرات 12 + ارسال نظر
آبی دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:25 ب.ظ http://blue.persianblog.ir

کفشامو بردن..............هی هی
غمم نخوردن.............هی هی
عذاداری کافیه
پاشو بیا ببینیم دیگه چه خبر تازه؟
شادزی دوستم

نه دیگه غصه نمیخورمممممممممممممم.عادی شد.

ایشالا سر فرصت میام

باشه.چشممممممممممممممممممممم خوبه؟

علی دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ق.ظ

خوب بنده خدا انتظار داری کفش های من و تو رو بزارند کنار هم بعد کفش تو رو دست نزنند کفش منو ببرند؟
کفشت خوشگل بوده بردند دیگه. بابا خوشگلی دردسر داره.

غصه نخور ایشالا کفشای تو رو هم میبرند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چرا خودم و نمیبرند پس؟!!!

ehsan یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ق.ظ http://ehsan12.blogsky.com


آخیییییییییییییییییییییی

خیلی هم آخییییییییییییییییییی

سحر یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ق.ظ

سلام
دلم خنک شد.
همون بهتر که کفشاتو بردن.
معلومه دیگه،‌با کفشی که میری پیاده رویهای آنچنانی بایدم دزدیده بشه.
برو خدا رو شکر کن خودتو ندزدیدن.
کم نق بزن سرم رفت. تازه شدی یه کوزت کبریت فروش فقیر بدون کفش واقعی.
برو حالشو ببر.

سلام پلیدددددددددددددددددددددددددددد.خبیثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث

الهی پولاتو ببرند که جیگر منم خنک بشه. میدونی که نفرینام میگیره. با دم شیر بازی نکن.

حالا که دست راست و پای چپت قلم شد اونوقت میبینی جیگر کی خنک میشه.

ایشالا خودمو ببرند حالا دیگه
دلم میخاد. به تو نقرم!! به کی بقررم؟؟

اوووووووویادت نره یه زمانی توهم کنار دست من سیگار میفروختیا
پلیدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ

بهارین شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:14 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام
ای بابا هنوز کفشات پیدا نشد؟
شوخی کردم بیشتر خواستم بیام تا گراواتارم و ببینی...
فعلا بای

سلام عزیزم.
کفشام و دزد برد عزیزم. دیگه برگشتی وجود نداره

اهان.

صدف شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:11 ب.ظ

سلام
الهی بمیرم درکت میکنم.
لابد خیلی خوشگل بوده که بین این همه کفش فقط مال تورو برده؟؟؟چن وقت پیش کیف و موبایل و کلی پول مامان منم دزد زد.
حالا اشکال نداره فدای سرت غصه نخور. ولی یه سوال؟؟ با چی رفتی خونه ؟

]سلام صدف جونمممممممممممممممممم.عزیزم.دوست جونی خودممممممممممممممممم.بوس.وس.بوس

خدا نکنه عزیزم. اشکال نداره.
خوشگل که بود.ولی چه کنم .مجبورم با شرایط کنار بیام دیگه.
اخیییییییییییییییییی.این که دیگه وحشتناک تر تره

ای شیطون. سوال انحرافی؟! منم کپشا یکی دیگرو پوشیدم

مرتضی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ق.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

والا ما هم ماشینمون رو گذاشتیم یه جائی.اومدن زدن بهش و رفتن ولی ما مثل شما جیغ ویغ راه ننداختیم و نفرینشون هم نکردیم.گفتیم ما که از گناهش گذشتیم خدا هم بگذره.

سلام. چطوریییییییییییییییی؟
ولا ما که مثل شما پولدار نیستیم که. واسه ما همون ۲۰-۳۰ تومنم خیلیییییییییییییییییی. واسه شما که جاپون میرین و پولدارین اینا که به چشم نمیاد.

والا من یکی که تواضع شما رو ندارم. الهی پاش بشکنه. دوباره یادم اومد

بهارین شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ق.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام خوشکل خانوم
از این بلاها سر بابا و داداشم هم اومده...
درکت می کنم حالا غصه نخور یه دونه بهترش و بگیر...
راستی چرا دیگه پیشم نمیایی؟من دلم میگیره...ما که با هم دوستیم اونم ازنوع قدیمی...باید بیشتر به هم سر بزنیم...
فعلا

سلام بهرینم. چطورییییییییییییی؟

واقعا؟؟ باشه بزار پولام که جمع شد باز یه دونه دیگه میخرم....

حالا ما بیمعرفتیم تو چرا این مدت یه حالی از دوستای قدیمت نپرسیدی.؟

شرمنده نشد دیگه. دوستای قدیم که جای خودشون و دارند عزیزم

M*T پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ

آخه جیگرم کی با کفش نو میره مجلس ختم آخه قربونت برم چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور

سلام ام تی جونم. خوبی عزیزممممممممممممممممم؟
ما که مثل شما ۱۰۰ جفت کپش نداریم که واسه هر جایی کپش کخصوص بپوشیم ما یه جفت کپش داشتیم پامو اذیت میکرد یه جفت دیگه خریدم که

آبی پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 ب.ظ http://blue.persianblog.ir

نه! جون من برو توی آینه به قیافه ات یه نیگا بنداز .دهنت شده عینهو آی با کلا . البته کلاهش هم زیر بارون خیسیده و خراب گشته
فدای سرت.سرت سلامت.شادزی دوستم

نگاه کردم. خیلی غمناک بود. اخه از مشهد گرفته بودم اینجا مثلش نیست. اگه بود که دیگه غصه نمیخوردممممممممم


این ماه خیلی چیزا فدای سرم شدند. بیچاره بابام

مرکز رها بخشی پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ق.ظ http://timarestan.blogsky.com/

راستی مهمون دارین!من جمعه میام اصفهان!
آأرس کجا بود؟ اصفهان در آبی؟!

به من چه. من کفش ندارم بیاممممممممممممم!!!

اره همون در خونه ابی.

مرکز رها بخشی پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ق.ظ http://timarestan.blogsky.com/

کی کفشای این اصفهانی رو برده؟!
هر چی سریعتر اعلام کنه و خودشو به مرکز رها بخشی برسونه
مژدگونی محفوظ!!!!!

مرسی از کمکت. خیلیییییییییییییییییییی مفید بود.!!!!

الهی کپشاتو ببرند که دیگه منو کپشامو مسخره نکنی
نگا چشمام کن. دلت میاد مستکبر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد