دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

زندگی سخت میشود...

یه مدت که گرفتار دوا درمون سرما خوردگیم بودم. بعدم که کارای شرکت و تصادف همکارم و مضاعف شدن کارای من= ریاضت نفس من!!

  از شنبه هم که تصمیم گرفتم دیگه شرکت نرم و خودم و گرفتار درس و انشگاه کنم. یه پروزه خیلی عظیمی در دست گرفتم(یعنی گذاشتند تو دستم). و اون چیزی نیست جز نگه داری الهه بمدت ده رووز پیاپی= بهره برداری مغزی الهه از خاله مریمش و سایرین.(دلیلشو بعدا میگم).

با این وضعیت من نمیدونم بهر چه امیدی من انتخاب واحدم کردم. به نظرتون درس و دانشگاه و کجا جا بدم؟!!!

خدایا زندگی سخت شده....(هق هق)

نظرات 5 + ارسال نظر
یاسمن سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:37 ب.ظ http://persavohi.blogsky.com

من یه نظر داده بودم این جا ها....
حالا به هر حال دوباره میگم: تو زیرزمین حبسش کنین!
راستی اپم.
فعلا بای بای

اونه. اون بالا. ببخش وقت نکردم. یکم کارام عقب افتاد.

نگو دیگه خاله یاسمین نبود ی اینجوریا

نازنین پسر یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ

سلام گرامی

وبلاگ نازنین پسر به روز شد و منتظر حضور شما گرامی می باشم

خوب و شاد باشید

سلام گرامی. خوبی؟

باشد گرامی. سر فرصت میام.
سلامت باشی.

یاسمن شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:23 ب.ظ http://persavoshi.blogsky.com

سلام
یه سوال: شما چند سالتونه؟
بعد نگهداری یه بچه که سخت نیست! بکنیدش تو زیر زمین و در رو روش ببندین و برین بالا تا صداش نیاد البته شما خالشین!!
به منم سر بزنین.
فعلا بای بای

سلام. من n سالمه.

نه@اصلا سخت نیست. ایشالا واسه شما هم میارند. بعدا میام ازت میپرسم ببینم هنوز سر حرفت هستی؟!

هیننننننننننننننننننن. خشننننننننننننن. نه من از اون خاله مهربونام. گناه داره بچه. دوستش دارم. جیگرمه. نامهربونی چرا؟

نازنین پسر شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام گرامی

ان شا الله که مراحل سخت زندگی تون رو با موفقیت پشت سر بگذارید

یه نکته ای ... به نظر من شما باید ببینید هدفتون از این درس خوندن چیه ؟؟؟ ... اون موقع باید یه قسمتی از زندگیتون رو اختصاص بهش بدید ... چون قراره این درس خوندن شما رو به هدف برسونه ...

در پناه حق ... خوب و شاد باشید

سلام گرامی.

ممنونم. هدف از درس خوندن من فقط مدرکه چون هیچ علاقه ای به رشته انتخابیم ندارم.

ممنون. شما هم همچنین

مهرداد پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:12 ب.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

به نظر من درس و دانشگاه تو زندگی نباید جایی داشته باشه!!

تو زندگی من که نداره... ولی نمیدونم چطوری واسه خودش یهو یه جایی پیدا میکنه

نظر منم همینه.ولی چیکار کنم نصف راه و اومدم چاره ای نیست جز اینکه تمومش کنم.(منم گولی گولی اشک)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد