دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

گلو درد من....

شب عید جاتون خالی یه دونه نون خامه ای خوردم 

آخر شب ساعت ۱۲ شروع کردم به سرفه کردن. 

 صبح گلوم درد گرفت و حسابی خشک شده بود.  

ظهر احساس تنگی نفس  داشتم.  

عصر دیگه صدامم بالانمی یومد.  

گفتم اگه نرم دکتر تا شب تموم میکنم...     

 

رفتم پیش دکی مهربونه که آمپول بنویسه حداقل شب بتونم راحت بخابم.یه بچه هه ای! اومده بود آمپول بزنه

 بس جیغ بنفش زد زبون کوچیکه تو حلقشو به وضوح میشد دید.  

 

یاد بچیگیا خودم افتادم.موقع آمپول زدن چقدر خودمو لوس میکردم. یه لیست اماده میکردم که برام بخرند تا برم آمپول بزنم  

 

در نهایت  با کلی نشگون و مشتو لگدو جیغای فرا بنفش یه آمپول چی ! میزدم... و تا یه هفته استراحت میکردم.

حالا که بزرگ شدیم حتی اگه بترسیمم نمیشه گفت مامان بابا...

 مرسیییییییییییییییی نوجوان ایرانی

نظرات 17 + ارسال نظر
نازنین پسر سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام گرامی

مطلبتون مثل همیشه با مزه و جالب بود

راستی از سفر برگشتم ...

با مطلبی تحت عنوان نظر شما محترم است!!! به روزم

منتظر حضور با ارزش شما

خوب و شاد باشید

سلام گرامی.

ممنون. زیارت قبول. خوش گذشت؟

الان میام

مهراب سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ق.ظ

سلام مریم خوبی دختر
چرا من هیچ وقت از امپول نترسیدم نکنه که من غیر طبیعی هستم نمیدونم شاید هم از اون بچگی پوست کلفت بودم

در مورد کدوم کامنت گفته بودی

شاد شاد باشی عزیز

سلام مهراب جان. ممنون. شما خوبی؟

وا مگه میشه شجاععععععععععععععععععععععععععع. نمیدونم چرا؟ اصلا مگه میشه کسی نترسه اونم تو دوران بچگی؟ حتما اون کسی که امپول میزده یه خانوم دکتر مهربون بوده که... آره؟

س م ح دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ http://baraye2bar.blogsky.com

الهی بمیرم
حالا حالت چطوری

خدا نکنه. خوبببببببببببببببببببببببببببببببب

مدیر مرکز شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

بی خیال بیماری! عوضش نون خامه ایه چسبید. نه؟!!

سلام. آره حسابی چسبید به گلوم. هنوزم که هنوزه دارم سرفه میکنم و نخوبیدم.

محمد جواد جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ http://nojavanirani.blogfa.com

با سلام

بهت پیشنهاد می کنم از این پست دیدن کنی که طریقه درس خوندن در دانشگاه های ایرانی رو نشون میده
http://nojavanirani.blogfa.com/post-22.aspx

با سلام. خوبی؟
ممنون از پیشنهادت. ولی هر کار کردم عکسا باز نشد.

ام تی بودیم اما سو استفاده ی غیر قام چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام جیگری میگری.خوبی گوگولی.جیگرتو گاز گاز با ابن آپات.دوباره داری مثل اون روزات می نویسی.ماشالات باشه چشمت نزنم.بوس.بابای

سلام به رفیق نایاب نابابم. چطوری جیگر؟

ای بابا. تو که از دل پر درد من باخبری عزیز...

سعید چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 ب.ظ http://bighararan.tk

سلام
خوبی؟
چه خبرا
آپ کردم
اسمشم هست مرد آفتابه به دست
بیا
منتظرتم

یاسمن چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://persavoshi.blogsky.com

سلام.
حالتون بهتر شد؟ الآن خوبین ؟ !!
خوب فعلا بای بای

سلام عزیزم. خوبی؟

خدا رو شکر بهترم .ممنون که به یادم بودی.

سعید سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ http://delneveshteh2.blogsky.com

سلام اجی
بمیرم الهی
میگم من هم یاد بچگی هام افتادم.من که بچه بودم تمام نجف آباد(اسم شهرمونه) رو میگشتیم تا من از یه آمپول زن نترسم و بذارم آمپولم بزنه
پیوست:البته ملاک من برای اینکه بذارم آمپولم بزنن مهربونی و زیبایی آمپول زن ها بود
عجب بچه ای بودما تو ۵ سالگی چی چی بودم.

پیش من هم بیا.خوشحال میشم

سلام داداش!!!

خدا نکنه.
چه معیار جلبی داشتی.الان چی؟ الان معیارت مثل قبله؟

روز های زندگی من دوشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ق.ظ http://tinapink.blogfa.com

سلام مریم خانم وبلاگ جالبی داریا .اگه خواستی به منم سر بزن .اگه خواستی لینکم کن با اسم (روز های زندگی من ) بعد بهم خبر بده تا لینکت کنم

بهارین یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ

سلام مریم گلم
یاد بچگی ها به خیر
یادمه یه بار که سرما خورده بودم بردنم که آمپول بزنم از بس می ترسیدم با گریه بلند از مامان خواستم که شلوارم و پایین ببره تا امپولم بزنن!!!

سلام عزیز دلم.خوبی؟

جالب بود. بچگی پر از خاطرست.

پسر ایرانی یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ب.ظ http://www.persianboy.blogsky.com/

بازم سلام
مریم خانوم اینجا برید
http://www.pichak.net/

بازم علیک سلام.

مرسی. ممنون.

پسر ایرانی شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ http://www.persianboy.blogsky.com/

برای کد آهنگا برید به سایت پیچک سرچ کنید پیدا میشه!!!

سلام.

ممنون از راهنماییت.

پسر ایرانی شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.persianboy.blogsky.com/

ممنون
نوشتنه این متنا و به کار بردن شکلک صحیح خیلی سخته!
تو کارتون موفق باشید

سلام. خوبی؟ نمیدونم چرا هی دلم میخاد سلام کنم!!

بله سخت هست. اما نوشتنو دوست دارم. بکار بردن صحیح شکلا هم بیشتر از ائنی که سخت باشه حسابی وقت گیرههههه

مموننننننممممممممم

پسر ایرانی شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:22 ق.ظ http://www.persianboy.blogsky.com/

سلام دوباره
سبک نوشتنوت رو دوست دارم
راستی من شما رو لینک کردم
خوشحال میشم شما هم منو لینک کنید

سلام. خوبی شما؟

ممنون. نظر لطفتونه. خوشخالم که خوشتون اموده.

چشم. الان لینک میکنم.

یاسمن شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ق.ظ http://persavoshi.blogsky.com

سلام خوبین؟
آخیییییی درد که نداشت ؟ ایشالله خوب شین.
به منم سر بزنین خوش حال میشم
فعلا بای بای

سلام. ممنونم.

هی٬بدک نبوددددددددددد. الان میام.

زیباترین بازیگر زن ایران شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.tarinhaa.blogfa.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ خیلی خوبی داری
اگه تبادل لینک موافقی
مرا با نام زیباترین بازیگر زن ایران لینک کن
وبعد خبرم کن با چه اسمی لینکت کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد