دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

عنوان نداره!!!

سلام. خوبین؟ اونطرفا هنوز عید نشده؟ پیشاپیش عیدتون مبارک. نماز روزه هاتون قبول حق.


این روزا خیلی بی حوصله ام. گرما حسابی کلافه ام میکنه همش خواب طبقه بالا هم که از ظهر ساعت 12 اب نیست تا بعد افطار. بدون آب هم نمیشه به هیچ کاری رسید. نه ظرف نه غذا....


 راستی ی نینی جیگر دیگه به جمع خانواده ما اضافه شد. بچه خواهرم (الناز) که الان 5 ماهشه و بچه زنداداشم امیر علی که الان یکماهش. وااای جفتشون جیگرند. دلم براشون تنگ شد. تعداد نوه های مامانم رسید به چهارتا.


احساس میکنم زندگیم تکراری شده. باید برم تو فکر نینی. از بس این همسایه طبقه پایین قربون صدقه بچه اش رفت دلم آب شد. تازه الناز و امیر علی جیگر و که میبینم ی حس خوبی بهم بهم دست میده. 

جدیدا شبها میترسم تنها بخابم. و هفته ای دوشب( شب کاری های سعیدم) میرم خونه مامانم میخابم. خدایا چرا ترسو شدم. من که مارمولک میکشم نباید از هیچی بترسم؟!!!!!!

کم کم غروب ماه خدا نزدیک میشود

صد حیف از این بساط که برچیده میشود

در این بهار رحمت و غفران و مغفرت

خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود

عید همگی مبارک.حیف که تو این شب عید سعیدم کنارم نیست. کار سعید طوری که فرقی نمیکنه تعطیل رسمی جمعه شنبه هر وقت شیفت کاریش باشه باید بره سر کار.خدایا. خدای مهربونم به حق همین شب عزیز به همه بچه های صحیح و سالم بده.و همه دختر و پسرا رو خوشبخت کن.الهی آمین

سعیدم دلم میگیره وقتی پیشم نیستی.

نظرات 9 + ارسال نظر
بلورین دوشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 06:54 ب.ظ http://boloorin.blogsky.com/

سلام مریم خوبی؟
تو مگه نی نی نداری؟ چرا نوشتی برم تو فکر نی نی؟ راستی چرا اینجا اعلام نمی کنی حامله ای؟ بچه ها خوشحال می شنا

سلام عزیزم. خوبی؟

بالاخره لو دادم........

مصطفی یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:06 ق.ظ http://www.larsa2.blogfa.com

سلام خوبی اجی مریم من از نوشته های شما خوشم اومد

سحر چهارشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:42 ق.ظ

پلید
نظر من در مورد بچه زن داداشت چی شد پس؟!

قابل پخش نبود دیگه. همون که خودت میدونی

ص شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:41 ق.ظ

خواهرررررر؟؟
خواهر مریم ؟؟؟
کجایی؟؟
نکنه هنوز اون طرفا عید نشده تلف شدی ؟؟؟

سلام صدف جون. خوبی گلم؟
اصلا حوصله نت و نوشتن و ندارم. ببخشید. هر چقدر سعی میکنم بیام ی چیزی بنویسم نمیتونم. نمیدونم چم شده...
عید رفت و عروسیا در پیش ولی...

محبوبه سه‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:17 ب.ظ

سلام عزیزم عید گذشتت مبارک باشه. تازگیا خیلی کم پیدا شدیا. چه خبر؟ وای از گرما نگو که واقعا همه جاییه. خصوصا اینجا.
کار شوهر منم طوریه که تازه ایام تعطیل اوج شلوغیشونه و خیلی وقتا پیشم نیست.

سلام محبوبه جون. خوبی گلم؟ عید شما هم مبارک عزیزم. باور کن میام میخونموتمون ولی حس نوشتنم نمیاد.ببخشید گلم.

ایشالا مشکل خواهریت حل میشه. خیلی ناراحت شدم باور کن.
نمیدونم این گرما کی میخاد تموم بشه.امسال خیلی اذیت شدم.

هی.خیلی بده.میفهممت. هیچ کسی واسه ادم شوهر نمیشه. نمیدونم چه وابستگی هنوز نرفته ادم دلتنگ میشه

الهه آبها دوشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:20 ب.ظ

مرسی ک سوالای منو جواب دادی
من ی طآمار برات جواب دادم

عزیزمی. هی منتظر موندم شما بیاین ایتجا بهت بگم من نمیتونم برات کامنت بزارم شرمنده. کد امنیتی شما برام نمیاد و در نتیجه کامنت من ثبت نمیشه. عزیزم اگه ممکن ادرس میلت و برام بزار تا با هم در ارتباط باشیم. بازم ببخشید.

مرتضی دوشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:54 ب.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
صد حیف ازین بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود

آبجی خانم خوب و مهربانم
سلام
امیدوارم که حالتون خوب باشه
نماز و روزه هاتون مقبول دذگاه حق تعالی
عیدتون هم مبارک باشه
ایشالا ایشالا تعطیلات قشنگی رو در پیش داشته باشید

سلام داداش مرتضی. خوبیم. شما خوبین؟ از عیالات چه خبر؟
نماز روزه های شما هم قبول. ممنون. اگه یکم هوا خنک میشد بیشتر خوش میگذشت

صدف دوشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:58 ب.ظ

به بههههههههه
عجب تصمیم دبشی گرفتی ...
بدووووووووو مریمممم من میخام خاله شم زودتر ...

آفرین یکم دورو برو امیر علی و الناز بچرخ که بیشتر دلت آب بشه ..
نوه های مامانت تا 5 نشه بازی نشه ...

راستی اون طرف هنوز عید نشده ؟؟ ای بابا اینجا خیلی وقته عید شده . دلت بازم بسوزه

سلام دوستم. خوبی؟
عزیزم این پروزه 9 ماه زمان میبره.بدو بدو یعنی چی؟
امیر علی جیگررررررررررررررررررررره. فداش بشم. الناز چی که فقط نگات میکنه نه جیغی نه دادی. نه سری نه صدایی فقط نگاه. فداش بشممممممممممممممممممممم.
ایشالا دیگه پنجمیش مال منه.زنبیل گذاشتم. هر کی بچه خاست از ششمی شروع کنه!!!!

آلیس دوشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:03 ب.ظ

عزیزم بری خونه مامان که بهتره خیال همسرتم اینجوری راخت تر میشه.
هورا ی نی نی به نی های وبلاگشتون مریم داره اضافه میکنه. کلی ذوق زده شدم

سلام الیس جان. خوبی گلم؟
اتفاقا سعید بهم میگه خونه نمون ولی خودم معذبم.
ایشالااااااااااااااااااا. بچه تست زنت و با بچه من مقایسه نکنیا. نینی من هنوز خیلی نینی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد