دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

برابری حقوق زن و مرد!!!!

امشب سعید رفته کار. وقتی میره دلم میگیره عصری رفتم خونه مادر شوهرم. آخرین قسمت سریال آوای باران و دیدیم  و پدر شوهرم منو رسوند خونمون.   

به سعید اس دادم که من رسیدم خونه و سعید زنگ زد.   

زنگ زد و با ی لحن مهربانانه!!! گفت خب تعریف کن ببینم باران چی شد؟ منم با هیجان خاصی داشتم براش تعریف میکردم و سعید هم  هر از گاهی ادامه حرفامو و میگفت و من اصلا متوجه نمیشدم که سر کار سریال و دیده  

 

 تا اینکه گفتم بارانم به باباش رسید و سعید گفت آره حالش بد شد وبردنش بیمارستان خب.....

من و میگی: 

اون و میگی: 

یعنی دلم میخاست.

یک ساعت بعدش اینکه اس داد برو ببین نمرات من اومده.  

اس دادم خرج داره. ی شارژ برام فرستاد.  

اس دادم: بقیشو نقدی حساب میکنی؟ 

دیدم فایده نداره. زنگش زدم و ذوق کردم که چقدر زود کارت گیر کرد.

خلاصه گفتم خرج داره 50 تومن (با در نظر گرفتن اینکه دیروز پول بهم داده بود)(اشاره به از آب گل الود ماهی گرفتن)

گفت باشه. 

من که میشناختمش گفتم 50 نقد فردا صبح نه در زمان نامحدود

خندش گرفت. گفت باشه. 

گفت: نمره ها رو زدن. 

گفتم بله 

دو تا نمره هاش و به مزایده گذاشتم و چیکار داری تا اومدم بگم یک ربعی طول کشید. 

یکیشم الکی ترسوندمش که افتادی و اونم گفت اگه افتاده باشم پول بهت نمیدما و اینگونه شد که من مجبور به اعتراف شدم و پول خود را زنده کردم. 

قربون خنده هات برممممممممممممممممممم. ارزش خنده هات برام بیشتر از پول.  

خواننده های خاموش لطفا روشن شن!!!!

نظرات 8 + ارسال نظر
بلورین پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ق.ظ http://boloorin.blogsky.com/

حالا 50 تومن و گرفتی یا نه؟
بیا دو تایی بریم باهاش یه پیتزا بخوریم...تو این هوای سرد می چسبه ها؟ از من گفتن بود...نگی چرا نگفتی

بله که بله. مگه میشه از دست من در بره!!!
پیتزاااااااااااااااا!!! معمولا تو هوای سرد چایی میچسبه.
پیتزا هم خوبه. شما بیا مهمون من

صدف چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:10 ب.ظ http://sadaf-268.blogsky.com

سلااااااااااام
مریمی کامنت منو چیکارکردی پس؟؟؟؟؟؟
من اینجا کامنت گذاشته بودمممم
چیکارش کردی ؟؟؟
تو با من لجی مگه نه ؟؟؟؟؟
مگه من چه هیزم تری به تو فروختم ؟؟ هان ؟؟؟؟

سلام صدف جونممممممممممممممممم.
جووووووووووووووووووووون چرا اینقد حرص میخوری آخه؟ آروم باش عزیزممممممممممممممممممممممممممممم

کامنت نزاشته بودی. اگه گذاشته بودی که تایید میکردم. حواست و جمع کن دختر.

مرتضی یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ق.ظ http://i-morteza.persianblog.ir/

به به
باز هم یک عشقولانه دیگه
بابا آبجی خانومی
ممکنه ما جنبه نداشته باشیم
یه چیزهائی بگیم که کل زندگیمون لو بره
آخه یک کم به فکر ما باشید
میشه آیا؟؟؟؟؟
ولی خارج از شوخی
آبجی خانومی مهربانم
همیشه و همیشه برای گرم بودن آشیانه عشقتون دعا می کنم.

چی میشه آیا؟!!!
ممنون دعا کن آشیونم گرمتر بشه

خاطرات روزانه من یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:51 ق.ظ

از دست تو...
خوشم میاد این خانوما از هر راهی بلدن پول بکشن از مردا

نه من خیلی بلد نیستم!!!

آلیس شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:53 ب.ظ

عزیزم انشالا زودتر ساعت کاری کار همسر جان همونجوری بشه که تو دوست داری.
حسابی راه زن شدیا. آخه شوخی شوخی با نمره گفتن هم شوخی

سلام عزیزم. خوبی؟
ایشالا. امید به خدا.
بله دیگه. همین شیطنتاست که خاطره میشه. پول اینجوزی گرفتن خیلی مزه میده. امتحان کن

محبوبه شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:17 ق.ظ

واقعا خوب از آب گل آلود ماهی گرفتی اما اون شکلک اشاره خیلی بانمک بود:خخخخخ
مریم چرا وبلاگ آپ شده تو فیدلی من بالا نیومده ؟
ایشالا سعیدآقا هم در تمام امتحاناشون موفق باشند.
کی میرید مکه ؟

قابلی نداره. گاهی وقتها پیش میاد دیگه منم از خجالتش در میام.

نمیدونم والا....
ممنون گلم. ما فروردین امسال مکه رفتیم عزیزم. یادت نیست>؟؟؟

سحر شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:55 ق.ظ

ما خیلی وقته روشنیم. بعضیا چشم بصیرت ندارند.
خونه، زندگانی، حیات، آب و جارو،... .

باز به خودت گرفتی؟ شما که همیشه هستی. وفا داری شدید.
متوجه منظورت نشدم

شــــــــــــــــــــینیلی پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:14 ق.ظ http://shinili.blogsky.com/

خدا برات نگهش داره ایشالا . سعی کن هر جا از شوهرت تعریف نکنی مردم حسودن چشمه دیدنه خوشیه دیگران رو ندارن چشم میزنن . به حق 5 تن ایشالا خوشبخت بشین .

سلامت باشی. ممنون گلم.
خدا خودش هواداره. بیخود کرده کسی چشم دیدن نداره.
مرسی گلم. همچنین شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد