دست نوشته های جلب مریم
دست نوشته های جلب مریم

دست نوشته های جلب مریم

حس خوب!!

امروز خوشحالم.چراشو نمیدونم. یعنی نمیدونم بخاطر کدومش خوشحالم؟ 

دیروز با آقای همسر رفتیم گلخونه کلی گل خریدیم کلی تو گلخونه عکس گرفتیم. بعدم چون حیاطمون باغچه نداره رفتیم روی پشت بوم و کلی گل و گیاه کاشتیم توی صندوق خیلی خوشگل شد. پر از گلهای رنگارنگ. 

احساس میکنم خیلی با این گل و گیاها انرژی گرفتم.بقیه گلها رو هم چیدیم روی راه پله خونمون. درو که باز میکنم بوی گل خفم میکنه!!!

شایدم دلیل خوشحالیم این باشه که مامان بابای گلم زحمت کشیدن و برام عیدی آوردن. هنوز بعد سه روز دلم نمیاد دست به آجیلها بزنم و تزئینشون و بهم بزنم. 

مامان بابای مهربونم هیچوقت ازتون اینجا تشکر نکردم. ولی امروز میخام با شرمندگی بسیار منو بابت همه بدیهام که کم هم نیست ازتون معذرت خواهی کنم و بگم بابت تمام خوبیا و مهربونیاتون که نفهمیدم تشکر کنم. ایشالا بتونم بقیه راه و درست برم و جبران بدی های قبلمو بکنم. 

شایدم به خاطر نزدیک شدن به عید و حال و هوای عیده. و البته نزدیک شدن به روز رفتن به مکه. وای خدا جون بخاطر حس قشنگ امروزم ممنون. 

 

نظرات 17 + ارسال نظر
صدف سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام
خدانگهدار
تا فردا

سلام صدف جان. چطوری شما؟
کجا با این عجله؟

ســـــــارا دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:18 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

سلام مریم عصبانی عزیزم کامنت هایی که میخوای تایید نشه هرو حتما بگو من تشخیص نمیدم آخه
بعد هم اینکه از نظر من اشکالی نداشت اون سوال!!
بعدتر هم اینکه صدف فضوله به من چه خــــــــــــو

سلام سارا جون خوبی عزیزم؟
مشخص شد البته بعد از رسوایی من
نداشت؟؟ الان رو انتن نمیتونم بحرفم. سارا جون واقعا نداشت؟!!!
به قول صدف شانس اوردم پستت رمز دار بود وگرنه وای
صدف دوست ماست. بهش توهین نکن. البته دوست فضول ماست!!!

صدف دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ب.ظ

وقتی دیدم برام کلی کامنت گذاشتی یادم افتاد که از امروز ادارات باز میشه . احتمال دادم که همسری رفته سرکار و تو وقت وبگردی و ولگردی پیداکردی

اصولا من دختری هستم بسیار بسیار نکته سنج. زمان امد ورفت بچه های وبلاگو زیرنظر دارم و علت اومدن و نیومدنشون رو حسابی تحلیل میکنم . یه همچین آدم بیکاریم من

برو حسابی خوش بگذرون.

به به.چقدر دقیق و نکته سنج و کنجکاو
بیکار تر از خودت خودتی صدف.
خوشششششششششش

صدف دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ق.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

راستی مریمی خصوصی هایی که برات میذارم به دستت میرسه؟؟؟
هرازگاهی برات پیغام خصوصی میذارم میخام بدونم میبینیشون یا نه؟!؟!؟

اٍ. آره یه چیزایی داره یادم میاد.

صدف دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ق.ظ

سلام رفیق.
خوبی؟
اتفاقا دیروز به یادت بودم گفتم لابد دیگه تا موقع مکه رفتنتون نمیخای به ما سری بزنی.
خوش میگذره؟
من که درس و پروژه رو بوسیدم گذاشتم کنار ، برای همین بهم خوش میگذره

سلام رفیق شفیق
خوبم. شما خوبی؟ خانواده محترم خوبند؟
امروز دیگه سعید جان رفتند سر کار و اوقات فراغت من باز شروع شد

خوب کاری کردی. ول کن. من که خیلی وقته بهت میگم تو با درس خوندن حروم میشی نخون

خدا رو شکر. خوش بگذره عسیسم

ســــــــارا شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:58 ق.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

عیدت مبارک عزیــــــــــــــــــــزم
خوش میگذره؟؟

سلام سارا جون. خوبی خانومی؟
عید شما هم مبارک. بوس. بوس

مرتضی پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:00 ب.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

الهی آبجی خانومی
ایشالا سراسر زندگیتون سرشار از این حسهای قشنگ باشد.خیلی خوشحالم براتون که به زودی مسافر سرزمین وحی هستید.ایشالا ایشالا همیشه از این سفرهای قشنگ قشنگ البته همراه با سوغاتی فراوان!!!!


ممنون. همچنین شما عکاس جوان. ایشالا که قسمت همه بشه بخصوص شما.
سوغاتی؟!!! چی هست؟ خوردنی؟!!!

صدف پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:07 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

سلام دوست.
خوبی؟
کجایی؟
اومدم جواب سوالی که از سارا کرده بودی رو بدم که نیستی دیگه

بووووووووس باااااااااای

سلام دوستم.
ممنون.شما خوبی؟
خونمون. خونشون. همه جا....
چی پرسیدم از سارا؟ یادم نیست

بوسططططططططط. بابای

مرتضی چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ http://i-morteza.persianblog.ir

باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند.از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی.
نوروز باستانی مبارک باشه آبجی خانومی مهربان من.
امیدوارم که روزهای سال جدیدت طلائی طلائی طلائی باشند.

ممنون داداشی. برای شما کامنت تبریک گذاشتم ولی گویا ثبت نشد. چراشو نمیدونم. به هر حال سال نو مبارک

mosaferi az door شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ

یادته گفته بودم همه چی درست میشه؟
اندکی صبر صحر نزدیک است

نه. یادم نمیاد. قهرم. با من حرف نزن لول!!!
یه سوال فروشگاه توپ تن مکه هست یا مدینه؟ کدومش اجناسش بهتر تره؟
اینو بجواب و دیگه با من حرف نزن. چون خیلی قهرم.نگا

صدف شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

راستی مریمی سال و ماه و روز تولدت کی هست؟؟
تاریخ تولد همه بچه های وبلاگو میدونم الا تو
احتمالا متولد ۶۷ هستی نه؟؟؟ بهت میاد شهریوری باشی

سلام صدف جونم. خوفی؟
چرا آیا؟ بهت بگم برام کادو تولت میخری؟!!!

صدف شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:15 ب.ظ http://sadaf-2668.blogsky.com

سلوووووم.
خوشحالم که حس خوبی داری.

ما آجیلامونو خوردیم و تموم شد ینی فقط یکم فندوق مونده که دوست نداریم .حالا باید یه بار دیگه آجیل بخریم از بس ما خانوادگی آجیل دوست داریم همیشه تا آخر عید مجبوریم دو-سه بار آجیل بخریم تا به مهمونا برسه

عیدی هاتم مباررررررررررررررررررررررک دوس جونی
ولی به نظر من خوشحالیت بخاطر نزدیک شدن به سفرتونه. آخه کم سفری که نیس

سلومممممممممممممممممممممم
مرسی گلم. خوشحالم که خوشحالیم خوشحالت کرد
چه خانواده آجیل دوستی
مرسی گلم.
اون که صد در صد. ایشالا قسمت شما دوست جونی

ســـــــارا شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

تو هم فنچ داری مریم؟
گفته بودی؟من یادم نبود اگه هم گفته بودی
نه تخم نذاشتن نامردا
همسری شبا میاد بالا سرشون بهشون میگه بابا یه دوتا تخم واسه این خانومه من بذارید طفلک از صبح تا شب هیی به آب و دونه شماها میرسه!
اما نامردا تخم نمیذارن...!
فعلا فقط از شیرین کاریهاشون لذت میبرم
از آب تنی کردن توی ظرف آبی که میذارم و خیلی کارای دیگه؟!
ولی همینکه زنده هستن ونمیمیرن واسه من کافیه تخم گذاشتن پیش کش!!
فنچ های جاریم یکیشون تخم گذاشت مُرد!
انگار زیادی بهش فشار اومده بود!

سلام گلم.
بله تو پست فنچیاتون گفته بودم.
من از هر گونه پرنده و موجود زنده در هر اندازه و ابعاد میترسم بخاطر همین اصلا نزدیکشون نمیشم. گذاشتمشون بالای یخچال که چشمم بهشون نیفته.

بله خیلی کارای دیگه
تا این حد. آخی.

ســــــــارا شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

وای مریم جونم چه خوب که این همه خوشحالی
خدارو شکر
منم گل و گیاه خیلی دوس دارم
تو خونه هم تقریبا زیاد دارم
بودنه گل و گیاه حالا از هر نوعش به آدم انگار انرژی میده
خوشحالم که خوشحالی....
شادیهات مســــــــــــــتدام

وای سارا جوننممممممممممممممممممممم. مرسی گلم.
من زیاد با گل سر و کار نداشتم ولی از دیشب که خریدیم و هوا هم حسابی بهاری شده بود یه حس جدید و خوب و تجربه کردم. خیلی ذوقی شدم.

راستی فنچ هاتون نینی دار نشدن؟ مال ما که تخم گذاشتند ولی بچه نشد.

قربونت سارا جون

محبوبه شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:27 ب.ظ http://mzm70.blogsky.com

عزیزم خوشحالم که خوشحالی و همیشه شاد باشی

ممنون گلم. کاش این حس های خوب همیشه باشند ولی حیف که خیلی زودگذرند

سحر شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:53 ق.ظ

حس خوبتان متمادی باد.
توی آجیلاتون پسته هم هست؟!

از این حرف قشنگام بلدی و رو نمیکنی کلک؟
ممنون.
آره هست. اینقد پسته پسته کردن حتی خودمم دلم نمیاد پسته هاشو بخورم.
سعید بیچاره از ترس من شب و نصفه شب به بهونه دستشویی میره تو اتاق و یکم مغز پرکی و پسته و... میخوره و تمام سعیشو میکنه که سلفونای روش و عین اولش ببنده ولی من که خاب ندارم از جاش که بلند شه میفهمم.

وقتی هم که برگرده دهنش بو میده. آخی دلم به حالش میسوزه. امروز مجبورم از خونه برم بیرون نمیدونم چه بلایی سر آجیلا میاد

علی شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ق.ظ http://pelak1136.blogsky.com/

زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتوموبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را بداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت.مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انشگت دست پسر قطع شد وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید "پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد" !آن مرد آنقدر مغموم بود که هچی نتوانست بگوید به سمت اتوبیل برگشت وچندین باربا لگدبه آن زد حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه می کرد . او نوشته بود:

" دوستت دارم پدر"

روز بعد آن مرد خودکشی کرد . خشم و عشق حد و مرزی ندارنددومی ( عشق) را انتخاب کنید تا زندکی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشیدکه اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند در حالیک امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.
همواره در ذهن داشته باشید که:


اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند


مراقب افکارتان باشید که تبدیل به گفتارتان میشوند

مراقب گفتارتان باشید که تبدیل به رفتار تان می شود


مراقب رفتار تان باشیدکه تبدیل به عادت می شود


مراقب عادات خود باشیدشخصیت شما می شود
r;

مراقب شخصیت خود باشیدکه سرنوشت شما می شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد